ماه نشان/شاه آبادی

ساخت وبلاگ

ماه نشان

 

حمیدرضا شاه آبادی

 

انتشارات لشکر 41 ثارا...

سال نشر : 1387

سرگذشتی مختصر از زندگی شهید علی حاجبی که چگونه در کپرنشین های اطراف بندرعباس متولد می شود به جبهه می رود در کرمان ازدواج می کند و بچه دار می شود دختری به نام زینب و نهایتا داستان شهادتش در جبهه .

یک داستان ساده از زندگی یک شهید . من اصلا خوشم نیومد نه چهارچوب بندی خاصی داره و  نه خط و رسم داستانی . تازه اش یه چیزایی هم خیلی تو ذوقم می زد مثلا شهید شدن تعریف می کنه یه دفعه گفت پاشو بریم خط مقدم بعد رفتن تیراندازی بود پا شد راه رفت همراهش گفت این طوری نرو می زننت که دید ا گلوله خورده ؟ یعنی چی ؟ بدون دلیل پا شد ؟ حواسش نبود ؟ الکی ؟ بعدم همون اول به خانمش گفت نباید بری سر کار حالمو گرفت بچه را اوردن پیشش گفتن اسمشو چی بذاریم نه حرفی نه حداقل تعارفی که خانمش چی می خواد تندی گفت زینب . بعدم خوشم نیومد پسره اومد بهش گفت پزشکی تهران قبول شدم مادرم ارزوشه دکتر شم اجازه بدم فقط برم ثبت نام و بیام تازه نیروی داوطلب بود نه اجباری نذاشت .  کلا دوست نداشتم .

آقای شاه آبادی توی نوشتن فیلم نامه و تهیه فیلم و حتی بازیگری هم فعال هستند .                                           

کتابخانه عمومی آیت الله اسداله فاضلی...
ما را در سایت کتابخانه عمومی آیت الله اسداله فاضلی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : behlib4a بازدید : 149 تاريخ : دوشنبه 8 خرداد 1396 ساعت: 17:02